.عاشقان له شده.

من پزیرفتم که عشق افسانه است،این دله دراشنایی دیوانه است/میروم شایدفراموشت کنم، بافراموشه هم اغوشت کنم/میروم ازرفتنم شادباش،ازعذاب دیدنم اذادباش/گرچه توتنهاتراز مامیروی،ارزودارم ولی عاشق شوی/ارزودارم بفهمی درد را،تلخی برخوردهای سردرا...
نوشته شده در یک شنبه 8 / 9 / 1392برچسب:,ساعت 14:45 توسط ali| |

من پزیرفتم که عشق افسانه است،این دله دراشنایی دیوانه است/میروم شایدفراموشت کنم، بافراموشه هم اغوشت کنم/میروم ازرفتنم شادباش،ازعذاب دیدنم اذادباش/گرچه توتنهاتراز مامیروی،ارزودارم ولی عاشق شوی/ارزودارم بفهمی درد را،تلخی برخوردهای سردرا...
نوشته شده در یک شنبه 8 / 9 / 1392برچسب:,ساعت 14:45 توسط ali| |

من پزیرفتم که عشق افسانه است،این دله دراشنایی دیوانه است/میروم شایدفراموشت کنم، بافراموشه هم اغوشت کنم/میروم ازرفتنم شادباش،ازعذاب دیدنم اذادباش/گرچه توتنهاتراز مامیروی،ارزودارم ولی عاشق شوی/ارزودارم بفهمی درد را،تلخی برخوردهای سردرا...
نوشته شده در یک شنبه 8 / 9 / 1392برچسب:,ساعت 14:45 توسط ali| |

من پزیرفتم که عشق افسانه است،این دله دراشنایی دیوانه است/میروم شایدفراموشت کنم، بافراموشه هم اغوشت کنم/میروم ازرفتنم شادباش،ازعذاب دیدنم اذادباش/گرچه توتنهاتراز مامیروی،ارزودارم ولی عاشق شوی/ارزودارم بفهمی درد را،تلخی برخوردهای سردرا...
نوشته شده در یک شنبه 8 / 9 / 1392برچسب:,ساعت 14:45 توسط ali| |

SMS
نوشته شده در یک شنبه 8 / 9 / 1392برچسب:زخم هایم به طعنه میگویند:دوستانت چقدربانمک اند,,,|میگویی دوستت دارم,,,میگویم دوستت ندارم,,,این دروغم به ان دروغت در|کابوس دیدم خواستم به اغوش توپناه ببرم,,,یادم رفته بود ازنبودن توبه خواب پناه برده بودم|یک رنگ که باشی زود چشمانشان رامیزنی،خسته میشوندازرنگ تکراری ات،ای روز هادوره ی رنگین کمان هاست|بهانه گیرزبان نفهم,,,دلم را میگویم!اخرتوراازکجابرایش بیاورم؟!|یادته زیر گنبدکبود دوتادوست بودوکلی حسود؟تقصیرهمون حسودهاشد که حالایکی بودویکی نبود|گاهی دلت انقدرتنگ میشود که اگرخودش بفهمد خجالت میکشد|جلوی بعضی ازخاطره هاباید نوشت:اهسته یاداورده شوید،خطرریزش اشک|به سلامتی دلامون که تنگ کسای میشن که نمیدونن دل چیه,,!|دیشب درخواب بودم ناگهان خدادرگوش من گفت:توراچه به عشق؟! گفتم چرا؟گفت:تودرخوابی وعشقت دراغوش دیگری,,,لبخندی زدم وگفتم:خدایااین مخلوق توست,,,!شایدتودرخوابی وخبرازرسم دنیانداری!,ساعت 14:45 توسط ali| |

دعاکردم که تنهامال من شی،توتعبیرفال من شی/دعاکردم بدونی چشم براتم،هنوز دلبسته ی بغض صداتم/اگربازم دلت بادیگرونه،چشات دنباله ازمابهترونه/بزاربایادتودلخوش بمونم،فقط دلتنگی هات بام بمونن
نوشته شده در یک شنبه 8 / 9 / 1392برچسب:,ساعت 12:35 توسط ali| |

بعدازان عشق،به هرعشق جهان میخندم/هرکه اردسخن عشق به میان میخندم/من ازان روز که دلدارم رفت/به هوس بازی این بی خبران میخندم/خنده ی تلخ من ازگریه غم انگیزتراست/کارم ازگریه گذشت که چنین میخندم
نوشته شده در یک شنبه 8 / 9 / 1392برچسب:,ساعت 12:35 توسط ali| |

چشم چشم دوابر.......نگاه من به هرسو پس چرانیستی پیشم؟!.......نگاه خیس توکو؟ گوش گوش دوتاگوش.......یه دست بازیه اغوش بیابگیرقلبمو.......یادم تورافراموش چوب چوب یه گردن.......جایی نری توبی من دق میکنم ومیمیرم.......اگردوربشی ازمن دست دست دوتاپا.......یادتومونده اینجا یادت میادکه گفتی.......بی تونمیرم هیچ جا من من یه عاشق.......همون مجنون سابق
نوشته شده در یک شنبه 8 / 9 / 1392برچسب:,ساعت 12:35 توسط ali| |

اسم:گمنام شهرت:اواره نام پدر:سلطان غم ها نام مادر:سلطان قلب ها محل تولد:ان سوی ناکامی ها وطن:غربت محل صدور:اردوگاه فراموش شدگان محل سکونت:شهرمکافات شماره شناسنامه:یازده برگ خزان شغل:نظارت بردنیای پوچ نام عشق:بی وفا جرم:عاشق شدن محکومیت:زندگی درفراق یار نام ومحل ارتکاب جرم:عاشق اباد،خیابان مشقت،کوچه دیدار،پلاک بوسه،طلوع عشق
نوشته شده در یک شنبه 8 / 9 / 1392برچسب:,ساعت 12:35 توسط ali| |

چوپان قصه مادروغ گونبود... تنهابودوازترس تنهایی همیشه فریادمیزد:گرگ...گرگ...افسوس که کسی تنهایش رادرک نکرد... وهمه درپی گرگ بودند... فقط گرگ هافهمیدند که چوپان تنهاست!!! ....................................... حافظ ازچشمان قشنگ توغزل ساخت،هرکس که تورادیدبه حشمان تودل باخت/نقاش غزل تاکه به چشمان توپرداخت:دیوانه شد ازطرزنگاهت قلم انداخت/ ....................................... میدونستی اشک ازلبخند باارزش تره؟!! اخه لبخند روبه هرکس میشه هدیه داد! امااشک روفقط برای کسی میریزی که نمیخوای ازدستش بدی!!!
نوشته شده در یک شنبه 8 / 9 / 1392برچسب:,ساعت 12:35 توسط ali| |

بچه که بودم تا10میشمردم،فکرمیکردم اخرهمه چیز دهه حالانمیدونم اخردوست داشتن چنده؟! ولی میخوام بگم: ‏... ‏... ‏... ‏... ‏... ‏... ‏... به اندازه ده بچگی ام "دوووووووووست دااااااااااااادارم"
نوشته شده در یک شنبه 8 / 9 / 1392برچسب:,ساعت 12:35 توسط ali| |

نزارکسی ازعشقم باخبرشه،شایدواسه منوتودردسرشه/میترسم بادخالت های بی جا،توقلبت هرچی کاشتم بی ثمرشه/دلم خوشه باتواگه بزارن،ازاینکه باهمیم خبرندارن/کجاتومیتونی اینقدرعزیزشی،به خدامثل من دست ندارن/چشمام ازاین صبوری دیگه خونه،چه بی حیاشده چشم زمونه/میخوام فقط باعشق توتنهابمونم،امانمی زارن پیشم بمونی/نمیخوام هیچ کس برام دل بسوزونه،به اسراربه خواهش پیش خودش بشونه
نوشته شده در یک شنبه 8 / 9 / 1392برچسب:,ساعت 11:42 توسط ali| |

اگردلم تنگ میشه خیلی برات...منوببخش! اگرنگاهم گم میشه توشهرچشات...منوببخش! منوببخش اگه شباستاره هارومی شمرم اگه همش پیش همه بهت میگم دوست دارم! منوببخش اگه سپردمت دست خدا پیش غریبه ها اگه به جای تو میگم شما... منوببخش!...
نوشته شده در یک شنبه 8 / 9 / 1392برچسب:,ساعت 11:42 توسط ali| |

بوسه برعکست زنم ترسم که قابش بشکند،قاب عکست است اماشیشه عمرمنست/بوسه برمویت زنم ترسم که تارش بشکند،تارموی توست اماریشه عمرمنست
نوشته شده در یک شنبه 8 / 9 / 1392برچسب:,ساعت 11:42 توسط ali| |

خدایاانکه درتنهاترین تنهایم تنهای تنهایم گذاشت او را در تنهاترین تنهایش تنهای تنهایش نزار. ............................................ من درفکرتو تودرفکردیگری /من دریادتو تودریاد دیگری/درکدام خانه این عشق رااموختی/که من ببویم توراوتوببوسی دیگری/
نوشته شده در چهار شنبه 11 / 6 / 1392برچسب:,ساعت 14:28 توسط ali| |

عزیزم سعی کن همیشه تنهاباشی،زیراتنهاامدی وتنهامیروی پس تنهازندگی کن بدون هیچ احساس بدون این که دوست داشته باشی ودوستت داشته باشند بگذارخانه ی عشقت همیشه خالی باشد زیرااگردران عشقی لانه کند حتئ به دیوانه اش هم رحم نمیکندبگذارعظمت عشق راهیچ وقت درک نکنی زیرا انقدرعظیم است که تووهستی تورانابودمیکند پس بگذار عشق راهرگز احساس نکنی تامعنی خاکسترعشق راندانی.
نوشته شده در چهار شنبه 11 / 6 / 1392برچسب:,ساعت 14:28 توسط ali| |

چقدرسخته توچشمای کسی که تمام عشقتوازت دزدیده وبجاش زخمی همیشگی به قلبت هدیه داده نگاه کنی وبه جای اینکه لبریزازنفرت باشی حس کنی هنوزم دوستش داری،چقدرسخته توخیالت ساعت هاباهاش حرف بزنی اماوقتی دیدیش هیچی نتونی بگی،چقدرسخته دلت بخوادسرت رو روی شونه کسی بزاری که یه بارزیر اوارغرورش همه وجودت له شده،چقدرسخته وقتی پشتت بهشه دونه های اشک گونه هات روخیس میکنه امامجبورباشی بخندی تانفهمه هنوزم دوستش داری،چقدرسخته گل ارزوهاتو توباغ دیگه ی ببینی واونوقت اروم زیرلب بگی:گل من باغچه ی نومبارک
نوشته شده در چهار شنبه 11 / 6 / 1392برچسب:,ساعت 13:2 توسط ali| |

1.میدونم عشق من واسه تویه بازیه،بیابه من رحمی بکن مگه دل اسباب بازیه 2.میکن شیشه احساس نداره اماوقتی روی شیشه بخارگرفته نوشتم بی کسم اروم اروم گریست. 3.اگردرزندگی جرأت عاشق شدن رانداری لااقل شعورمعشوق بودن راداشته باش. 4.فرق نمیکنه که من اول امدم یاتو مهم اینکه کی تااخرش میمونه. 5.میگن دلتنگی قشنگ ترین هدیه ی عشقه حالامن بااین هدیه قشگ توچکارکنم؟ 6.هرچندتامنودست داری من یه دونه بیشتردوستت دارم،میدونی این جوری خوبیش اینکه حتئ اگرمنو دوست نداشته باشی بازمن یه دونه دوست دارم.
نوشته شده در چهار شنبه 11 / 6 / 1392برچسب:,ساعت 12:58 توسط ali| |

چقدردلم میخواهدنامه بنویسم،تمبرهست، پاکت هست،ویک عالمه حرفه نگفته...کاش کسی جای منتظرم بود... ............................................ حیف چه صادقانه توراگل خطاب میکردم وتوچه ناباورانه،باورکردی وبه گلدان دیگری رفتی... ............................................ قفس داران غرورم راشکستند،دل دائم صبورم راشکستند،به جرم پابه پای عشق رفتن پروبال عبورم راشکستند. ............................................ دیروزدر دادگاه دلم مغزمن قاضی بود،متحم قلبم بود،جرم من عشقم بود،ایاحق من عدام بود؟
نوشته شده در سه شنبه 10 / 6 / 1392برچسب:,ساعت 12:16 توسط ali| |

چراحس میکنم هستی کنارم؟چرااین رفتنوباورندارم؟چراگم میکنم شب وروزرو؟چراحس میکنم داری هوامو؟چراهستی میون خواب ورویام؟چرا پر میشه تو حرم نفس هام؟ ((دارم نفس نفس نبودت روکم میارم))
نوشته شده در سه شنبه 10 / 6 / 1392برچسب:,ساعت 12:9 توسط ali| |

اگرروزی مردم چشمانم رابازبگذارید،تاهمه بداننددرانتظاراوبوده ام\تکیه یخی روی قبرم بگذاریدتابه جای معشوقم برایم گریه کند\روی قبرم پارچه سیاهی بکشید تاهمه بدانندسیاه بخت بوده ام\دراخردستانم راببندیدتاهمه بدانندخواستم ولی نتوانستم\ ............................................ میگی عاشق بارونی،ولی وقتی بارون میادچترمیگیری بالای سرت! میگی عاشق برفی،ولی طاقت یک گوله برف رونداری! میگی عاشق پرنده های،ولی می اندازیشون توقفس! میگی عاشق گلهای،ولی ازساقه جداشون میکنی! حالاانتظارداری نترسم وقتی میگی عاشقمی!!!
نوشته شده در سه شنبه 10 / 6 / 1392برچسب:,ساعت 11:58 توسط ali| |

تکیه به شونه هام نکن من ازتوافتاده ترم،ماکه به هم نمیرسیم پس دیگه بزاربرم،کی گفته که به جرم عشق یه عمری پرپرت کنم،حیف تونیست کنج قفس چادرغم سرت کنم،من نه قلندرشبم نه قهرمان قصه هام،نه برده حلقه به گوش نه ناجی فرشته هام،من عاشقم همینو بس غصه نداره بی کسی،قشنگی قسمت ماست که مابه هم نمیرسیم،
نوشته شده در سه شنبه 10 / 6 / 1392برچسب:,ساعت 11:45 توسط ali| |

شهرخرمای لبت شهررطب های بم است\هرچه مینوشتم ازانهابازمیبینم که کم است\اولین باری که دیدم من تورادرپنجره\باخودم گفتم فرشته،نه،شایدادم است\بازامشب خاطرات پنجره درمیزند\بازباران مثل ان شب،دانه دانه،نم نم است\من دوچشم پرشراب اورده ام ازراه دور\این تمام هستی ومحصول تاک ابادم است\این شراب رابگیروان نگاهت رابده\این تمام التماس وخواهش وفریادم است\
نوشته شده در سه شنبه 10 / 6 / 1392برچسب:,ساعت 11:35 توسط ali| |

اگرفکرمیکنی نبودش بهترازبودنشه،چشمات روببندویک لحظه به نبودش فکرکن...اگرچشمات خیس شدبدون داری به خودت دروغ میگی...! ............................................ همیشه توی مدرسه یادم دادند1سال12ماهه،1ماه4هفته است،1هفته7روزه،1روز24ساعته،1ساعت60دقیقه،ولی هیچ وقت اینوبه من نگفتن که1ثانیه بی تو1000ساله. ............................................ عزیزترازجانم،قبلأدرکتان زندگی ام کلمه عشق نبود،دردفترتکلیفم واژه ی عشق بامعنی نبود اماحالاروزوشب تکلیفم شده:((عشق هزارباربامعنی))
نوشته شده در سه شنبه 10 / 6 / 1392برچسب:,ساعت 11:22 توسط ali| |

دوست داری بگم میخوام هرروز صبح باصدات بیداربشم بعدبفهمی باساعت بودم! دوست داری بهت بگم چرارفتی بعدبفهمی بابرق بودم! دوست داری بگم هرجاباشی پیدات میکنم بعدبفهمی بادسته کلیدم بودم! دوست داری بگم دوستت دارم بعدبفهمی با...نه این دفعه رودیگه باخودت بودم...اره دوست دارم...
نوشته شده در سه شنبه 10 / 6 / 1392برچسب:,ساعت 11:16 توسط ali| |

برای شکستن من یک اخم کافیه نیازی به فریادنیست، واسه اشک ریختنم سکوتت کافیه نیازی به قهرنیست، واسه مردنم حرف رفتن کافیه نیازی به انجامش نیست، ............................................ نمیگم دوست دارم...نمیگم عاشقتم...نمیگم میمیرم برات...فقط میگم دیوونتم که اگریه وقت یه جایی یه کاربد کردم ناراحت نشی وپیش خودت بگی:بی خیال این دیوونه است ............................................

شاعروفرشته باهم دوست شدند... فرشته پری به شاعردادوشاعرشعری به فرشته داد شاعرپرفرشته رو لای دفترش گذاشت وشعراش بوی اسمان گرفتن... فرشته هم شعرفرشته روزمزمه کردودهانش مزه عشق گرفت... وان لحظه خداگفت:بس است دیگرتمامش کنید،دیگرزندگی برای هردوی شمادشوارمیشود،زیراشاعری که بوی اسمان راحس کندزمین برایش کوچک است وفرشته ی که مزه عشق رابفهمداسمان برایش...
نوشته شده در سه شنبه 10 / 6 / 1392برچسب:,ساعت 10:41 توسط ali| |

توی اسمون عشقم غیرتوپرنده ی نیست/روی خاموشی لب هام جزء تواسم دیگه ی نیست،
توی قلب من عزیزم هیچ کسی جایی نداره/دل عاشقم به جزء توهیچ کسی رودوست نداره
............................................
برای زندگی باتو پر ازشوقم پر ازخواهش/واسه تسکین قلبی که واسش عادت شده سختی،
به چشمای تومحتاجم که تنهادل خوشیم باشه واسه تعبیرای رویا/که بزم میشه عاشق شدتواین بی رحمی دنیا،
به لبخند تومحتاجم که تنهادل خوشیم باشی/بزاردنیای بی روح ام به لبخندتوزیباشه،
به تومحتاجم وبایدپناه هق هقم باشی/همیشه ارزوم بوده که روزی عاشقم 

نوشته شده در دو شنبه 9 / 6 / 1392برچسب:باشی,ساعت 15:8 توسط ali| |

نوشته شده در دو شنبه 9 / 6 / 1392برچسب:,ساعت 14:2 توسط ali| |

شنیدم که چون قوی زیبابمیرد/فریبنده زاد وفریبابمیرد،
شب مرگ تنهانشیندبه موجی /رودگوشه ای دور وتنهابمیرد،
دران گوشه چندان غزل خواندان شب/که خوددرمیان غزل هابمیرد،
گروهی برانندکه این مرغ شیدا/کجاعاشقی کرد انجابمیرد،
من این نکته گیرم که باورنکردم/ندیدم که قوی به صحرابمیرد،
چوروزی ز اغوش دریابرامد/شبی هم دراغوش دریابمیرد،
تودریای من بودی اغوش واکن/که میخواداین قوی زیبابمیرد

نوشته شده در دو شنبه 9 / 6 / 1392برچسب:,ساعت 14:1 توسط ali| |

نوشته شده در دو شنبه 9 / 6 / 1392برچسب:,ساعت 13:51 توسط ali| |

بیاحواسمان راپرت کنیم مال هرکس دورترافتادعاشق تراست...
اول من...حواسم رابده تاپرت کنم...!
............................................
ای معنای انتظاریک لحظه بایست!دیوانه شدن برخاطرات کافی نیست؟!یک لحظه بایست وبگوتکلیف دلی که عاشقش کردی چیست؟!

نوشته شده در دو شنبه 9 / 6 / 1392برچسب:,ساعت 13:48 توسط ali| |

میخواهم امشب برایت بگویم ازدلتنگی هاوازغم ها،برایت بگویم ازشبهای که بی تودرگوشه ی تنهااشک ریخته ام!
برایت بگویم ازلحظه هایی که چشم به راه دوختم درانتظارامدنت!
برایت بگویم ازشعرهاوترانه هایی که درنبودنت سروده ام!
پس بیاوتنهایی ام رابه ضیافتی زیباتبدیل کن بیامونس شب های تنهایی ام شو...
بیاوچشمان اشک بارم راببین وبه عشق پاکم ایمان بیاور!
بیاتاشعرهایم رابرایت زمزمه کنم تاببینی درسطرسطرانها توراسروده ام!
عزیزترازجانم:
درلحظه ی سکوت میان بوته های اشک جان می سپارم ازدوری تو!...
ای کاش توگل های وصال رابرایم هدیه


خدایاسرده این پایین ازاون بالاتماشاکن...
اگه میشه فقط گاهی بیادست منوهاکن...
خدایاسرده این پایین ببین دستامومی لرزه...
دیگه حتی همه دنیابه این دوری نمی ارزه...
بگوگاهی که دلتنگم ازاون بالاتومیبینی...
بگوگاهی که غمگینم توهم دلتنگ وغمگینی...
کسی اینجانمی بینه که دنیازیرچشماته...
یه عمره یادمون رفته زمین دارمکافاته...
خدایا...وقته برگشتن یه کم بامن مداراکن...
شنیدم گرمه اغوشت اگه میشه منم جاکن...

نوشته شده در دو شنبه 9 / 6 / 1392برچسب:,ساعت 13:29 توسط ali| |

من ان عاشق من ان سوداگرمجنون،توان لیلی من ان مجنون،توگرباشی کنارمن من ان شیدای شیدایم،من ان عاشق که میمیرم بدون نفس هایت،توان نرگس که جادویت مراتااسمانهابرد،من ان خاکم که میمردم زتنهایی ان نوش لب هایت مراسیراب زعشق نمی فرمود،توان سروخرامانی که زیباامدی برمن،من ان خشکیده گلبرگم که جانم که جانم می دهدلبخندلب هایت،توان دریامن ان ماهی که باتو معنامیدهد نامم،توان زیبامن ان عاشق...

نوشته شده در دو شنبه 9 / 6 / 1392برچسب:,ساعت 13:18 توسط ali| |


Power By: LoxBlog.Com